شعر

 

 

 

 

شرر زهر جفا سوخته پا تا سر من


آب گردید چو شمعی همه ی پیکر من


این نه اشک است که بسته ره دیدار به من

دل من سوخته ریزد ز دو چشم تر من

شیون ناله بلند است به غم خانه ما

یا حسن گوید و بر سر بزند خواهر من

یک طرف قاسم و عباس به خود می پیچند

یک طرف نیز حسین اشک فشان در بر من

جگرم در دل تشت است و همه می بینند


که چه آورده غم کوچه و سیلی سر من

کی رود یاد من آن روز که آن شوم پلید


بست در کوچه غم راه من و مادر من

مادر از ضربت سیلی چو گل افتاد به خاک


از همان لحظه شکسته همه بال و پر من

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.