بايد بگويند اين صداي انقلاب اسلامي ايران است

آيت الله محمد آلاسحاق نقل كرده است كه در روزهاي اول پيروزي كه تازه راديو وتلويرزيون را فتح كرده بوديم گوينده ها از طريق صدا

وسيما اعلان مي كردند:اين صداي انقلاب راستين ايران است ما خوشحال بوديم ؛زيرا راديويي كه

مرتب  سخن از شاهنشاه مي گفت ،حالاحرف از انقلاب راستين ملت ايران ميزند .اصلا به فكرمان

نمي رسيد كه اين عبارت غلط است ؛ولي امام خميني رحمه الله عليه مارا خواستندوبا قاطعيت

فرمودند:«اين انحراف است بايد بگويند صداي انقلاب اسلامي»به ما فرمودند«:مي فرستيد وخودتان

هم مي رويد ويك نفر از خودتان آنجا ميگذاريد حتي اگر درگيري هم شد اگر تعداد زيادي هم كشته

شدند،مانعي ندارد .آنجا را تصرف كنيد تا درخط انقلاب اسلامي حركت كنند »

به همين جهت بنده وآقاي مطهري وبهشتي وبعضي از دوستان ديگر مأمور شديم كه به آنجا برويم وكار را اصلاح كنيم .

اين هوشياري وتوجه امام (ره)به حفظ خط  وجهت انقلاب،براي حيات وتداوم انقلاب خيلي مهم بود


ماهنامه شميم ياس شماره 123

حرف اساسي اسلام در مورد حجاب

حجاب در اسلام از يك مسأله ي كلي واساسي تر ي ريشه ميگيرد  وآن اين است كه اسلام

ميخواهد انواع التذاذهاي جنسي ،چه بصري ولمسي وچه نوع ديگر به محيط خانوادگي ودر كادر

ازدواجقانوني ،اختصاص يابد .اجتماع منحصرا براي كار وفعاليت باشد ؛برخلاف سيستم غربي عصر

حاضر كهكار وفعاليت را با لذت جويي هاي جنسي به هم مي آميزد ،اسلام ميخواهد ايندو محيط را

ازيكديگرتفكيك كند واين قطعا براي تمامي انسان هاوجوامع بشري چه زن باشندوچه مرد

مفيدخواهدوباعث رشد وكمال آنها خواهد شد واين هدف اسلام فقط درصورتي عملي شود كه

زنانالگو ي ديني خود را بشناسند وهر گز دچار انحراف نشوند.

براستي الگوي زنان مسلمان ايراني كه درحال حاضر به بدحجابي روي آورده اند چه كسي است؟؟؟؟

ماهنامه شميم ياس شماره 122

                      

  



                       

چرا در انتهاي زيارت عاشورا سجده ميكنيم


                   

در عبارت سجده زیارت عاشورا می خوانیم: «اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاكِرِينَ لَكَ عَلَى مُصَابِهِمْ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَظِيمِ رَزِيَّتِي اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي شَفَاعَةَ الْحُسَيْنِ يَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لِي قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَيْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ الَّذِينَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْنِ عليه السلام‏»
زیارت عاشورا حدیث قدسی است و اولین کسی که از اهلبیت علیهم السلام متن زیارت عاشورا

را برای عموم مردم خواند، امام باقر علیه السلام است که فرمود پدرم، او از پدرش او از جد ما از

پیامبر (ص) و از جبرئیل و جبرئیل از خداوند متعال نقل کردند که خداوند فرمود: السلام علیک یا أبا

عبدالله. یعنی متن زیارت در بین اهلبیت علیهم السلام بوده است. روایت وارد شده که

سیدالشهدا در روز عاشورا دو بار زیارت عاشورا را قرائت کردند، این خیلی مهم است؛ یک بار

سیدالشهدا بین نماز ظهر و عصر روز عاشورا از ابتدا تا انتهای زیارت را خواندند و یک بار از صبح

عاشورا تا غروب عاشورا بنا بر مناسبتی تکه ای از زیارت عاشورا را خواندند؛ این مطلب از یک جنبه

بسیار با اهمیت است و قابل ذکر در روضه‌ هاست، آن مرتبه ای که کامل خواندند بین الصلاتین بود

اما یک باری را که تکه تکه خواندند تمام فرازهای زیارت عاشورا خوانده شد جز این فرازی که الان

سجده دارد اینجا دیگر حضرت به شهادت رسیدند شما سجده های آیات قرآن را نگاه کنید یا سجده

واجب هستند یا سجده مستحب و در تمام این موارد چه واجب و چه مستحب، کلمه سجده در

تمام این آیات ذکر شده است، شما این فراز انتهایی زیارت عاشورا را می‌ خوانید در حالی که هیچ

کلمه سجده ای در آن ذکر نشده است و سجده مستحب هم است، نه سجده واجب؛ چرا بدون

ذکر کلمه سجده، ما سجده می‌ کنیم؟. جواب در این روایت آمده است که از ابتدا، این فراز سجده

نداشته است، یعنی از ابتدا که این زیارت به وسیله حدیث قدسی بر پیامبر (ص) وارد شد، سجده

نداشته است و سجده آن در روز عاشورا به وجود آمده است که سیدالشهدا از صبح روز عاشورا بنا

به مناسبتی فرازی از زیارت را می‌ خواندند و تا موقعی که حضرت به شهادت رسیدند تمام فرازهای

زیارت را خواندند و بعد به شهادت رسیدند و این فراز سجده خوانده نشد تا زمانی که آن ملعون

لعین بالای سر حضرت آمد تا سر مبارک ایشان را از تن جدا کند از جلو نتوانست سر را جدا کند،

پیکر را برگرداند و سر را از قفا جدا کرد؛ وارد شده است که وقتی پیشانی حضرت به خاک افتاد

حضرت این فراز انتهایی را شروع کرد و فرمود: «اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاكِرِينَ» و این خیلی مهم

است و به این علت این فراز سجده دار شده است؛ شما اینجا کلمه سجده ای را اینجا نمی بینید،

با اینکه در آیات قرآن در تمام موارد واجب و مستحب، کلمه سجده وارد شده است چرا که حضرت در

حال سجده عرضه می دارند: «اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاكِرِينَ»؛ هم علت سجده دار شدن

مشخص است، و هم اینکه حضرت در چه حالی بوده اند؟؛ نه در حالی که حضرت علی اکبر یا

طفلشان را از دست داده اند یا از اسب افتاده اند، در حالی حضرت به اینجا رسیده که به پیکر بی

جان حضرت رحم نمی کنند و می ‌خواهند سر حضرت را از بدن جدا کنند در این حال حضرت شاکر و

حامد خداوند است اینجا باید صبر سیدالشهدا را مزه مزه كرد


http://farhangi.whc.ir/news/category/185/21284/

خون به ناحق ريخته به سرعت اثر خواهد كرد

حضرت آيت الله خامنه اي امروز در جلسه درس خارج فقه فرمودند : بدون تردید خون به ناحق ریخته‌ی این شهید مظلوم به سرعت اثر خواهد کرد و دست انتقام الهی گریبان سیاستمداران سعودی را خواهد گرفت.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای گفتند: شيخ نمر،این عالمِ مظلوم نه مردم را به حرکت مسلحانه تشویق می‌کرد و نه به صورت پنهانی اقدام به توطئه کرده بود، بلکه تنها کار او، انتقاد علنی و امر به معروف و نهی از منکرِ برخاسته از تعصب و غیرت دینی بود.
رهبر انقلاب، شهادت شیخ نمر و ریختن به ناحق خون او را خطای سیاسی دولت سعودی خواندند و افزودند: خداوند متعال از خون بی‌گناه نمی‌گذرد و خون به ناحق ریخته، بسیارسریع دامان سیاستمداران و مجریان این رژیم را خواهد گرفت.
ایشان با انتقاد شدید از سکوت مدعیان آزادی، دموکراسی و حقوق بشر و حمایت آنان از رژیم سعودی که خون بی‌گناه را تنها به خاطر انتقاد و اعتراض به زمین‌ می‌ریزد، تأکید کردند: جهان اسلام و همه‌ی دنیا باید نسبت به این قضیه احساس مسئولیت کنند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای آزار و شکنجه‌ی مردم بحرین توسط نظامیان سعودی و تخریب مساجد و خانه‌های آنان و همچنین بیش از ۱۰ ماه بمباران مردم یمن را نمونه‌های دیگری از جنایات رژیم سعودی خواندند و تأکید کردند: کسانی که صادقانه به سرنوشت بشریت و سرنوشت حقوق بشر و عدالت علاقه‌مند هستند، باید این قضایا را دنبال کنند و نباید نسبت به این وضعیت بی‌تفاوت باشند.
رهبر انقلاب همچنین افزودند: یقیناً شهید شیخ نمر مورد تفضل خداوند خواهد بود و بدون شک دست انتقام الهی گریبان ظالمانی را که به جان او تعدّی کردند خواهد گرفت و این همان چیزی است که مایه‌ی تسلّی است.

            

منبع:.www.raja news

#شهید_شیخ_نمر

 

اگر افرادي در مورد شهدا سوءظن دارند....

«من کاملا از روی آگاهی و بینش و درک صحیح و با اعتقاد کامل به این که به خاطر دفاع از آرمان همیشه جاوید تشیع و برای دفاع

از مملكت امام زمان حجت ابن الحسن(ع) به جبهه می روم و شهادت در این مسیر را فوز عظیم می دانم بنابراین اگر افرادی درباره

ماها که به جبهه می رویم سوءظن دارند بایددر عقیده خود تجدید نظر کنند.»

(روحانی شهید غلام رضا علیزاده از: مشهد)

مهم نيست زندگي شما خوب است يا بد .....

مهم نيست زندگي شما خوب است يا بد .....

تنهايي هاي انسان

انسان موجودی تنهاست و نمی‌تواند تنهایی‌اش را جز با خدا برطرف کند. بهترین رفاقت‌ها با آدمها در این دنیا، در نهایت طوری می‌شود که باز انسان به تنهایی خود بازمی‌گردد. تنهایی انسان تقصیر کسی نیست، نباید دنبال مقصر بگردیم. انسان فقط با خدای خودش انس می‌گیرد و از تنهایی بیرون می آید.

                           

 

حجت الاسلام پناهيان

توقع وانتظار امام حسن از امت اسلامي


از مهمترین انتظاراتی كه تمام انبیأ و اولیأ از بندگان خدا، داشته‏ اند و دارند این است كه مردم در

كارها و رفتارها خدا محور باشند و رضایت الهی و خداوندی را در تمام امور محور و اساس قرار

دهند.امام حسن مجتبی علیه‏السلام نیز كه خود خدا محور و سراپا اخلاص بود، از امت اسلامی و

شیعیان خویش توقّع و انتظار دارد كه رضایت الهی را محور فعّالیت خویش قرار دهند. این توقّع را گاه

با بیان زیان مردم محوری و خارج شدن از محور رضایت الهی ابراز می‏دارد، آنجا كه فرمود:«مَنْ طَلَبَ

رِضَی اللّهِ بِسَخَطِ النّاسِ كَفاهُ اللّهُ اُمُورَ النّاسِ وَ مَنْ طَلَبَ رِضَی النّاسِ بِسَخَطِ اللّهِ وَكَلَهُ اللّهُ اِلَی

النّاسِ؛ هر كس رضایت خدا را بخواهد هر چند با خشم مردم همراه شود؛ خداوند او را از امور مردم

كفایت می‏كند و هر كس كه با به خشم آوردن خداوند دنبال رضایت مردم باشد، خدا او را به مردم وا

می‏گذارد.» و گاه فوائد خدا محوری و در نظر گرفتن رضایت الهی را به زبان می‏ آورد و می‏ فرماید: «اَنَا

الضّامِنُ لِمَنْ لَمْ یهْجُسْ فی قَلْبِهِ اِلاّ الرِّضا اَنْ یدْعُوَ اللّهَ فَیسْتَجابُ لَهُ من ضمانت می‏كنم برای كسی

كه در قلب او چیزی نگذرد جز رضا[ی خداوندی]، كه خداوند دعای او را مستجاب فرماید.»

 

 محمدی ری شهری، میزان الحکمة، ج 4، ص 153.

 بحار الانوار، ج 43، ص 351.

پايگاه اطلاع رساني امام حسن عليه السلام

سؤال: چرا امام حسن صلح کرد، یا چرا امام حسین صلح نکرد؟

جواب: اصلاً چرا ما درباره این دو امام بگوییم، قدری جلوتر برویم. چرا علی بن ابی‏طالب در زمان

خلافت ابوبکر ،عمر،عثمان قيام نكرد ؟ ولی بعد از عثمان که آمدند با او بیعت کردند، محکم ایستاد،

در صورتی که از نظر علی بن ابی‏طالب همان‏طوری که ابوبکر غاصب بود، معاویه هم غاصب بود؟!

جواب: برای این‏که آنچه که در نظر اسلام اصالت دارد، اين است که آن اقدامی که حفظ حوزه

اسلامبا او بشود، بر هر اقدام دیگری مقدّم است. … حال اگر مردم و صحابه پیغمبر به حرف پیغمبر

گوشمی‏کردند و با علی علیه‏ السلام بیعت می‏کردند و علی در یک همچو شرایطی خلیفه می‏شد،

منظورپیغمبر حاصل بود؛ یعنی تصدّی خلافت، سبب تقویت اسلام بود. ولی پیغمبر حضرت علی را

برایخلافت نامزد کرده است، یک دفعه بعد از پیغمبر به فکر می‏افتند که از این قضیّه استفاده  بکنند.

 درهمان حال مردمی تازه مسلمان هستند که هنوز اسلام در دل آنها نفوذ نکرده است، تازه شهرت

اسلام به دنیای خارج عرب کشیده شده است. حالا مصلحت اسلام ایجاب می‏کند که یک آرامش

کاملی برقرار باشد. اوّلاً باید غائله مرتدها خوابانده شود. ثانیا آنها که از دور می‏آیند که این حساب‏ها

سرشان نمی‏شود. از نظر آنها علی بن ابی‏طالب و ابوبکر علی‏السّویّه هستند. مصلحت اسلام این‏طور

ایجاب می‏کند که حالا که اینها عمل ناشایستی مرتکب شده‏ اند، آن کسی که در اینجا ذی حقّ

است، دندان روی جگر بگذارد البته نه به ‏خاطر جان خودش، بلکه به ‏خاطر مصلحت اسلام.

مصلحت اسلام این طور ایجاب می‏کند که علی علیه ‏السلام دندان روی جگر بگذارد و در صف

مأمومینِ ابوبکر هم شرکت بکند و با عمر نیز همین طور رفتار کند و به سؤالات و اشکالات مردم

جواب بدهد. چیزی که از نظر علی اصالت دارد، حیثیّت و آبروی اسلام است. در اینجا دندان روی

جگر گذاشتن، بهتر آبروی اسلام را حفظ می‏کند یا لااقلّ کمتر آبروی اسلام را می‏برد.

امّا قضیّه می‏گذرد، اوضاع زمان تغییر می‏کند، اسلام جهانگیر می‏شود. زمان معاویه پیش می‏آید. معاويه

کسی است که خودش و پدرش سالها علیه اسلام جنگیده‏ اند. در اینجا علی علیه ‏السلام با معاویهمی‏ جنگد.

زمان امام ‏حسن پیش می‏ آید.

در این زمان در اثر جریان های زیادی که در زمان امیرمؤمنان پیش آمد و از همه بالاتر، آن حالت

سست عنصری‏ای که اصحاب امام حسن به خرج دادند، اگر امام حسن مقاومت می‏کرد، کشته می‏شد

ولی نه کشته شدنِ شرافتمندانه و افتخار آمیز آن گونه که حسین‏بن‏علی کشته شد.

حسین بن علی با هفتاد و دو نفر کشته شد، یک شهادت آبرومندانه و در یک وضع و شرایط خاصّ

که هزار و سیصد سال دارد اسلام را آبیاری می‏کند. در زمان امام حسن یک حالت رخوت و سستی و

خستگی در شیعیان پیدا شده بود که اگر این کار (مقاومت در مقابل معاویه) ادامه پیدا می‏کرد، یک

وقت خبردار می‏شدند که حضرت را دست بسته تحویل معاویه داده‏اند. هنوز صابون معاویه و بنی‏

امیّهدرست به جامه مردم نخورده بود. بیست سال معاویه حکومت کرد، «مغیرة بن شعبه» و «زیاد

بن ابیه» که به جان مردم افتادند، آن وقت مردم فهمیدند که اشتباه کردند که در زمان حضرت علی

دعوت او را لبّیک نگفتند، اشتباه کردند که امام حسن را تحویل معاویه دادند. لهذا بعدها (بعد از

حادثه کربلا) عدّه‏ ای پیدا شدند و «توّابین» را به وجود آوردند که همان‏ ها بودند که دور «مختار» را

گرفتند.این امر؛ یعنی آگاه شدن مردم از ماهیّت حکومت اموی، از عواملی بود که شرایط را برای

قیام امامحسین علیه ‏السلام مساعد می‏کرد. گذشته از این، وضع یزید با وضع معاویه فرق می‏کرد.

معاویه درلباس نفاق کار می‏کرد، یزید در لباس کفر. معاویه لااقل روی کارهایش سرپوش می

‏گذاشت،  صورت ظاهر را حفظ می‏کرد، ولی یزید جوانی بود دیوانه وپرده‏ در که حساب موقعیّت

خودش را نمی‏کرد که هر چه هست بالأخره مردم او را خلیفه پیغمبرمی‏دانند. این قدر شراب می‏خورد تا

مست می‏شد و در حضور جمعیّت به پیغمبر ناسزا می‏گفت. واقعا اگر قضایای کربلا نبود و امام حسین

قیام نمی‏کرد و سبب نمی‏شد که یزید از بین برود و او همان بیستسالی را که معاویه خلیفه بود،

خلافت می‏کرد، اصلاً حوزه اسلام منقرض می‏شد.

پس «شرایط زمان» خیلی فرق می‏کند. بنابراین، امام حسن همان برنامه را اجرا کرد که امام حسین اجرا کرد و امام حسین همان برنامه را اجرا کرد که امام حسن اجرا کرد، فقط شکل کارشان با هم فرق داشت، ولی روح هر دو یکی بود.


برگرفته از  مقاله ي مقايسه ي عصر حسنين از ديد گاه شهيد مطهري 

پايگاه اطلاع رساني امام حسن عليه السلام