راهکارهاي ايجادامنيت وآرامش از نظر مقام معظم رهبري درنامه به جوانان غربي
سه شنبه 94/09/10
پنجمين محور ي كه در نامه ي حضرت آيت الله خامنه اي خطاب به جوانان غربي وجود دارد، ارائه ي راهکارهايي براي ايجاد
آرامش و امنيت و از بين بردن فضاي هراس و اضطراب است. رهبر معظم انقلاب به دو راهکار مهم در
اين خصوص اشاره کردند که عبارت اند از:
۱: اصلاح انديشه خشونت زا در غرب
از ديد رهبر انقلاب، «نخستين مرحله در ايجاد امنيت و آرامش، اصلاح اين انديشه ي خشونت زا
است.» واقعيت اين است که اگر ذهنيت هاي آلوده به تزوير تغيير کند، تروريسم در خدمت منافع
غرب قرار نگيرد و به خوب و بد تقسيم نشود، وجه اخلاقي و انساني سياست مورد توجه قرار گيرد
و شبيه سازي و همانندسازي فرهنگي متوقف و بر فرهنگ هاي بومي جوامع تأکيد شود، گام اول
براي ايجاد امنيت و از بين بردن فضاي هراس برداشته خواهد شد.
۲: اجتناب از واکنش هاي عجولانه
رهبر انقلاب اشتباه بزرگ در مبارزه با تروريسم را «واکنش هاي عجولانه اي» مي دانند که اتفاقا
سبب افزايش گسست هاي موجود مي شود. از ديد ايشان هر حرکت هيجاني و شتاب زده،
«فاصله ها را عمق، و کدورت ها را وسعت خواهد داد» و «تدابير سطحي و واکنشي- مخصوصاً اگر
وجاهت قانوني بيابد-» قطب بندي هاي موجود را افزايش داده و راه را براي بروز بحران هاي بيشتر
مي گشايد. اين قطب بندي ها مي تواند هم در سطح جامعه ي داخلي کشورها به خصوص
کشورهاي غربي و هم در سطح جهاني ميان تمدن اسلامي و غربي افزايش پيدا کند.
http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=31566
ما چکار می توانیم بکنیم که دست حضرت مهدی برای تربیت و هدایت ما باز باشد؟
سه شنبه 94/09/10
سلام بر تو ای نور خدا که هر کسی غیر از این راه را طی بکند،عاقبتش شقاوت و هلاکتاست.
یکی از مقام های هر امامی، مقام مربی گری قرآن و حکمت است.
محوریت سه مقام اصلی امامان یعنی تلاوت قرآن، معلمی قرآن و تزکیه با قرآن است. پس
سرچشمه ی حکمت قرآن است و امام معصوم هر عصری با محوریت قرآن تربیت و تزکیه می کند.
قرآن سرچشمه ی هدایت ها ،خیرات و برکات دنیا و آخرت می شود. هر چقدر انس ما با قرآن
بیشتر شود، دست هدایت و تربیت و حکمت بخشی امام زمان(عج) در وجود بازتر می شود تا ما به
سمت نورانیت و حقیقت قرآن رهنمون بشویم. بین قرآن وعترت یک پیوند دو طرفه است. قرآن
وعترت یک پیوند تکوینی دارند و از هم جدا نیستند .هر چه معارف قرآن در زندگی و جامعه بیشتر
شود، دست رأفت و تربیت امام زمان(عج) بازتر می شود تا ما را به سمت حقیقت خودش که عرفان
و بندگی خداوند است برساند.
کسی که دستش از معارف قرآن جداست نمی تواند اتصال حقیقی را با ساحت تجسم یافته ی
قرآن و حقیقت قرآن پیدا بکند. کسانی که می گویند کتاب خدا برای ما کافی است و ما نیازی به
رهبر معصوم و امام نداریم، در ضلالت و گمراهی هستند. کسانی که می گویند: امام معصوم برای
ما کافی است هم درگمراهی و لبه ی پرتگاه هستند زیرا قرآن و امامت با هم پیوند تکوینی دارند.
کسی که به یکی از این دو تمسک جوید در واقع از هر دو جدا شده است زیرا قرآن و امامت از هم
جدا نمی شوند. تجسم یافته ی اخلاق قرآنی ،وجود امام معصوم زمان می شود. پس برای نزدیکی
به ساحت امام زمان(ع) و تربیت و تزکیه ،باید به قرآن نزدیک می شویم. داریم که حقیقت قرآن را جز
طهارت یافتگان قرآن درک نمی کنند. نور قرآن در چهره ی انسانی امام زمان(عج) متجلی شده
است.
بخشي از سخنراني حجت الاسلام حيدري كاشاني در برنامه سمت خدا
توبه ،نعمت بزرگي از سوي خداوند براي انسان است
سه شنبه 94/09/10
خدای متعال نعمـت بزرگی به انسـان دادهکـه نعمـت مغفـرت اسـت وفرموده اسـتاگـر شـما از
ایـن کاری کـه کردید - کـه اثراین کار بایـد بماند - پشـیمان شـدید، بابتوبه واسـتغفار باز اسـت.
شـما با گناهی کهمرتکب می شـوید، مثل این اسـت کـه زخمی به بدنخودتان زده و میکروبـی
را وارد بدنتان کرده باشـید؛بیماری اجتنابناپذیر اسـت. اگر میخواهیـد اثر اینزخم و ایـن بیمـاری و
ایـن ضربـه، در وجود شـما ازبین بـرود، خـدای متعـال بابـی بـاز کـرده و آن بابتوبه و استغفار و
انابه و بازگشت به خداست.اگـر برگردید، خـدای متعـال جبـران خواهـد کرد.ایـن، نعمـت بزرگـی
اسـت کـه خـدای متعـال بـهمـا داده اسـت. در دعـای وداع مـاه مبـارک رمضـان- کـه دعـای
چهلوپنجـم صحیفه سـجادیه اسـتّ - امـام سـجاد علیه ّ السلام بـه ذات مقـدسربوبـی عـرض
میکنـد: »انت الّـذی فتحـت لعبادکً الـی عفـوک«؛تـو آنکســی هســتی کــه بــه روی
بندگانــت، دری بــهعفـو خـودت بـاز کـردی.»و ســمیته التوبــة«؛ واســم آن بــاب را بــاب
توبهگذاشــتی. »و جعلــتعلـی ذلـک البـاب دلیـاّـوا عنـه«؛ و یـک راهنمـا هممـن وحیـک لئـا
یضلاز قـرآن و وحـی بـرای ایـن در گذاشـتی تـا بندگانتـو ایـن در را گم نکننـد. بعـد از جمالتـی
میفرماید:»فمـا عـذر مـن اغفـل دخـول ذلـک المنـزل بعـدفتـح البـاب و اقامـة الدلیـل«؛ انسـان،
دیگـر عذرشِ چیســت کــه از ایــن در گشــوده و از ایــن مغفــرتالهــی، اســتفاده نکنــد! راه
مغفــرت الهــی هــم،اســتغفار -یعنــی طلــب مغفــرت - اســت. از خــدابایــد مغفــرت را
بخواهیــد.
منبع/فرازي از خطبه نماز جمعه رهبر معظم انقلاب سال 1358
زينب و اربعين
سه شنبه 94/09/10
اربعين است. چهل روز است كه گل هاي خوشبوي محمدي از باغستان خويش جدا گشتهاند و باغبان خود را تنها نهادهاند.
اولين زائر، صحابهي خاص رسول الله «جابر بن عبدالله انصاري» است كه با بدني خوشبو و ذكر گويان، بر قبر دردانة پيامبر حاضر گشته و از سوز دل سه بار فرياد ميزند: «يا حسين! يا حسين!» و بيهوش روي زمين ميافتد. عطيه، دوست جابر، او را به هوش ميآورد كه ناگهان جابر صدا ميزند: «واحبيب لايحبيب حبيبه؟؛ آيا دوست، جواب دوست خود را نميدهد؟» سپس خودش جواب خودش را ميدهد: «چگونه جواب مرا بدهي، درحالي كه خون از رگ هاي گلويت بر سينه و شانهات فرو ريخته و بين سر و بدنت جدايي افكنده است!»
لحظاتي بعد كارواني مملو از غم و اندوه از راه ميرسد. امام سجاد (عليه السلام) با ديدن جابر، با پاي برهنه به استقبال او ميآيد و اشك ميريزد. جابر امام سجاد را در آغوش مي كشد و از فراق امام حسين به شدت ميگريد.
امام سجاد (عليه السلام) رو به جابر ميگويد: «جابر! جايت خالي تا ما را در وادي غربت و تنهايي كمك نمايي.»
هاهنا و الله قتلت رجالنا اطفالنا و سبيت نسائنا و حرقت خيامنا اي جابر! به خدا سوگند، در همين مكان مردان ما را شهيد نمودند، و نوجوانان ما را سر بريدند و زنان ما را به اسارت بردند و خيمههاي ما را آتش زدند.»
سپس مزار تك تك شهدا را به جابر نشان ميدهد: «اينجا قبر علي اكبر است واينجا قبر قاسم است. اينجا قبر پدرم حسين است. آنجا كنار علقمه قبر عمويم عباس است.
زينب آرام و بيقرار و خستهدل، بر مزار برادرش نشست و صدا زد: «برادرم! پس از چهل روز تو را ميبينم. برادرم در ظهر عاشورا كه آمدم قتلگاه، آن قدر بدنت آماج تير و خنجر و شمشيرها گشته بود كه نتوانستم تو را بشناسم، اما اينك برخيز پس از چهل روز، اگر مرا بنگري نخواهي شناخت. موهايم سفيد گشته، كمر خم شده و …… حتماً مرا نخواهي سناخت.»
سپس در مقابل جابر روضه خواند كه: «برادرم! تمام مصيبتهاي تو را تحمل كردم وتمام سفارش هايت را عمل نمودم؛ فقط از نياوردن رقيهات شرمنده هستم كه او را درخرابة شام نهادم. اما حسينم! بشنو كلام خواهر خودت را، باور كن اگر اينجا نامحرمي نبود، بدنم را به تو نشان ميدادم تا جاي تازيانهها را مشاهده كني و بدن كبودم را ببيني. برادر …
خواستم اين اربعين را كربلا باشم نشد
از نجف پاي پياده كربلا باشم نشد
سلام اگه از كربلا وزيارت اربعين جا موندي اينجا كليك كن و با اقا درد دل كن تا به همين زودي زيارتش رو روزيت بكنه ان شا الله ، اگه دلت شكست واشكي از چشمانت جاري شد مرا هم از دعايت محروم نكن ممنون
مهدي باوري در نظر بزرگان اهل سنت
سه شنبه 94/09/03
ابن تيميه (م728ه- ق) بنيانگذار وهابيت ،مي نويسد :«تمام احاديثي كه علامه حلي براي
اثبات قيام به آنها استناد كرده است ،احاديث صحيحي هستند »
صدر الدين قونوي ،از عرفا وانديشمندان بزرگ عالم اسلام ،در وصيتنامه ي خويش مي نويسد :«در
شب اول مرگ من،هفتاد هزار بار كلمه يتوجيد (لا اله الا الله)را بخوانيد وآن گاه سلام مرا به مهدي عليه
السلام برسانيد.
شبلنجي،دنشمند مشهور مصري ،در كتاب نور الابصار چنين مي نگارد :«اخبار متواتري از پيامبر وارد شده كه مهدي از خاندان اوست واو همه ي زمين را پر از عدل .داد مي كند»
منبع:سلوك مهدي /محمد باقر حيدري كاشاني
قهرمان تاریخ زندگی خودمان را تنها نگذاریم
پنجشنبه 94/08/28
هر کسی باید تاریخ حیات خودش را به یاد داشته باشدوهرچند وقت یکبارآن
را مرور کند، و در حال عبور از تاریخ زندگی خودش، آن را یادداشت کند. ما
هرکدام قهرمان تاریخ زندگی خودمان هستیم. نباید این قهرمان را تنها بگذاریم
و باید با مرور گذشتۀ تاریخ زندگی او، به ساختن آیندۀ او کمک کنیم.
حجت الاسلام پناهيان
چگونه شیرینی «امام» را به فرزندم بچشانم؟
پنجشنبه 94/08/28
حجت الاسلام پناهیان:
امام هم مقتدر است، هم بزرگوار. اگر پدری از روی بزرگواری، نسبت به خطاهای جوان خود تغافل کند و همۀ خطاهای او را مچگیری نکند، وقتی به آن جوان گفته شود: «امام مثل پدر است» میفهمد. میگوید: من مهربانی پدر را چشیدهام، اگر امام مثل پدر است، پس امام خیلی نازنین است و مهربان است». والدین باید نسبت به بخشی از خطاهای جوانشان تغافل کنند.
♦ امام رضا(ع):
امام، چونان همدمِ همراه، پدرِ مهربان، برادرِ تنى، و مادر دلسوز به حال کودک است.
الْإِمَامُ الْأَنِیسُ الرَّفِیقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِیقُ وَ الْأَخُ الشَّقِیقُ وَ الْأُمُّ الْبَرَّةُ بِالْوَلَدِ الصَّغِیرِ وَ مَفْزَعُ الْعِبَادِ فِی الدَّاهِیَةِ النَّآدِ. (کافی،ج1،ص200)
♦ حضرت علی(ع):
برترین اخلاق انسان بزرگوار، تغافل نسبت به چیزی است که میداند؛
أشرَفُ أخلاقِ الکریمِ تَغافُلُهُ عمّا یَعلَمُ.(غررالحکم)
عفت و حجاب حضرت زینب (س)
دوشنبه 94/08/25
عفت و حجاب حضرت زینب (س)
عفت و پاکدامنی برازندهترین زینت زنان و گرانبهاترین گوهر برای آنان است. زینب (س) درس عفت را به خوبی در مکتب پدر آموخت پدری که فرمود: پاداش مجاهد شهید در راه خدا از پاداش عفیف پاکدامنی که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمیگردد بزرگتر نیست. عفیف پاکدامن فرشتهای از فرشتهها است.
«یحیی مازنی» روایت کرده است: مدتها در مدینه در خدمت حضرت علی (ع) به سر بردم و خانهام نزدیک خانه زینب دختر امیرالمؤمنین (ع) بود به خدا سوگند هیچگاه چشمم به او نیفتاد و صدایی از او به گوشم نرسید. به هنگامی که میخواست به زیارت جد بزرگوارش رسول خدا (ص) برود شبانه از خانه بیرون میرفت در حالی که حسن (ع) در سمت راست او و حسین (ع) در سمت چپ او و امیرالمؤمنین (ع) پیش رویش راه میرفتند. هنگامی که به قبر شریف رسول خدا (ص) نزدیک میشد حضرت علی (ع) جلو میرفت و نور چراغ را کم میکرد. یک بار امام حسن (ع) از پدر بزرگوارش درباره این کار سؤال کرد حضرت فرمود: میترسم کسی به خواهرت زینب (س) نگاه کند.
زینب کبری (س) عفت و حجاب خویش را حتی در سختترین شرایط به نمایش گذاشت. او در دوران اسارت و در حرکت از کربلا تا شام سخت بر این مسئله پای میفشرد. مورخین نوشتهاند: «او صورت خود را با آستینش میپوشاند چون روبندهاش از او گرفته شده بود».
شاعر عرب به همین قضیه اشاره کرده و میگوید: «زینب تمامی آنچه بر مادر گذشت را به ارث برد منتهی دختر سهم اضافهای برداشت که از خانهاش به بدترین خانه حرکت کرد (به اسارت رفت). صورت را (در اسارت) با دست راست میپوشاند و اگر پوشش او را نیازمند میکرد از دست چپ هم بهره میبرد».
آن بانوی بزرگوار برای پاسداری از مرزهای حیا و عفاف بر سر یزید فریاد برآورد که :ای پسر آزاد شدههای جدمان پیامبر اسلام (ص) آیا این از عدالت است که زنان و کنیزکان خویش را پشت پرده نشانی و دختران رسول خدا (ص) را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانی نقاب آنان را دریدی و صورتهای آنان را آشکار ساختی.
منبعhttp://karbobala.com/
* مصادیق آل محمد در نگاه فخر رازي
یکشنبه 94/08/10
فخر رازي در مصداق «آل محمد» ميگويد آل محمّد كساني هستند كه انتساب به پيامبر اكرم
داشته باشند هر كس نسبت او با پيغمبر بيشتر و كاملتر باشد او جزء خاندان است، شكي نيست
در اينكه فاطمه(ع) و علي(ع) و حسن(ع) و حسين(ع) انتساب شان به پيغمبر بسيار زياد بود اين
مطلبي است آشكار و غير قابل انكار پس آنها آل پيامبرند. بعضي در معني آل اختلاف كردهاند،
گروهي مي گويند آل فقط بستگان پيامبرند و بعضي قائلاند آل محمّد امت او هستند. اگر آل را به
خويشاوندان اختصاص دهيم باز فاطمه زهرا(ع) و علي مرتضي(ع) آل پيامبرند. اگر بگوئيم آل عبارت
است از كسيكه دعوت پيامبر را بپذيرد باز آنها آل هستند. در اين صورت در هر فرض آنها آل محمّدند
اما ديگران آيا مشمول لفظ آل ميشوند يا نه اين مسأله اختلافي است. اين مطلب ثابت شد كه در
هر صورت آنها آل محمّدند. صاحب كشاف: روايت كرده كه چون اين آيه نازل شد. عرض كردند يا
رسول الله اين خويشاوندان شما كه بايد پاس آنها را به محبت بداريم چه كساني هستند فرمود:
علي(ع)، فاطمه(ع) و دو فرزندش (رازي، مفاتيح الغيب، /401) پس ثابت شد كه اين چهار نفر از
خويشاوندان نزديك پيامبرند وقتي اين مطلب مسلم شود لازم ميآيد كه اينها امتياز احترام بيشتري
داشته باشند به چند دليل: دليل اول- آيه شريفه إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی، دوم وقتي ثابت شد كه
پيامبر اكرم(ص) فاطمه زهرا را دوست ميداشت و فرمود فاطمه پاره تن من است مرا ناراحت ميكند
آنچه موجب ناراحتي او شود و با نقل متواتر ثابت شده كه رسول اكرم(ص) حضرت علي(ع) و امام
حسن(ع) و امام حسين(ع) را دوست ميداشت؛ بههميندليل بر امت نيز محبت آنها واجب ميشود.
به ضميمه آيه شريفه «وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ» (اعراف، 35) از پيامبر پيروي كنيد شايد رستگار شويد
و آيه «فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ» (نور، 63) پس آنان كه فرمان او را مخالفت ميكنند، بايد
بترسند و آيه «إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْكُمُ اللهُ» (آل عمران، 31) اگر خدا را دوست داريد،
پيروي از من كنيد تا خدا شما را دوست داشته باشد و آيه شريفه «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِی رَسُولِ اللهِ
أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ یَرْجُوا اللهَ» (احزاب، 21) هر كه اميدوار به خداست بايد از رفتار پيامبر پيروي
كند.
شافعي معتقد است اگر محبت آل محمد(ص) رفض وترك دين خداست، همه جن و انس شهادت
دهند كه من رافضي هستم.»